هرکول پوآرو یکی از محبوبترین شخصیتهای کارآگاهی سراسر دنیاست. داستانهای او علاقهمندان زیادی دارد و مخاطبان زیادی را پای ماجراهایش میکشاند. راز قطار آبی یکی دیگر از داستانهای آگاتا کریستی است که هرکول پوآرو نقش اصلی آن را بازی میکند. این کتاب جذاب را اگر در دست بگیرید به این سادگی زمین نخواهید گذاشت.
کتاب راز قطار آبی با عنوان اصلی «the mystery of the blue train » اولین بار سال ۱۹۲۸ منتشر شد. این داستان یکی از داستانهای جذاب کریستی است که هرکول پوآرو نقش اصلی آن را بازی میکند. روت کترینگ که دختر یک میلیونر آمریکایی است همراه ندیمهاش به فرانسه میرود تا با معشوقهاش دیدار کند. در پایان این سفر جنازهی دخترک پیدا میشود درحالیکه جواهر بسیار ارزشمندی گمشده است. پوآرو باید معمای قتل او را حل کند.
داستان راز قطار آبی بهقدری جذاب نوشتهشده است که سینماگران نیز به آن توجه نشان دادهاند. از روی این کتاب فیلمی در سال ۲۰۰۵ ساخته شد که مخاطبان استقبال زیادی از آن کردند. این کتاب تاکنون به چندین و چند زبان مختلف برگردانده شده و در سراسر جهان میلیونها نسخه از آن فروختهشده است.
مرد سفیدموی
موسیو لو مارکی
قلب آتش
در خیابان کرزن
آقای مفید
میرل
نامهها
نامه خانم تامپلین
رد پیشنهاد
در قطار آبی
قتل
در ویلای مارگریت
گزارش آدا میسون
کنت دولا رُش
توضیحات پوآرو
آقای اشرافزاده
دِرک سرِ میزِ ناهار
مهمان ناخوانده
دوست جدید کاترین
تماشای تنیس
آقای پاپوپولوس سر میز صبحانه
نظریه جدید
توصیه پوآرو
استنکاف
هشدار
بازجویی از میرل
پوارو سنجاب میشود
نامه از وطن
قضاوت دوشیزه واینر
آقای آرونز سر میز ناهار
تبادلنظر کاترین و پوآرو
نظریه جدید
بازهم قطار آبی
توضیحات
کنار دریا
آگاتا مری کلاریسا میلر که او را با نام آگاتا کریستی میشناسیم یکی از مشهورترین نویسندگان قرن بیستم و بهترین جنایینویس جهان است. این نویسندهی انگلیسی سال ۱۸۹۰ از مادری انگلیسی و پدری آمریکایی متولد شد. آگاتا تحصیلات دانشگاهی نداشت اما پدرش کتابخانهی بزرگی داشت و بیشتر اطلاعات زندگیاش را در همانجا به دست آورد. از سوی دیگر او در دوران جنگ جهانی در داروخانه کار میکرد و اصول سمشناسی را در آنجا آموخت. این آموزهها بعدها در نگارش داستانهایش بسیار به کار رفت.
آگاتا کریستی به سراسر جهان سفرکرده و بازتاب این سفرها نیز در آثارش مشهود است. این نویسندهی انگلیسی یکبار هم به ایران سفرکرده است. از این نویسندهی توانمند آثار بسیاری بهجامانده که بیشتر آنها به فارسی برگردانده شده است. از میان آثار این نویسنده که در بازار کتاب ایران موجودند میتوان به کتابهای «دختر سوم»، «دست پنهان»، «قطار سریعالسیر شرق»، «قتل در بینالنهرین»، «قتل در رودخانهی نیل» و «قتلهای الفبایی» اشاره کرد. این نویسندهی انگلیسی سال ۱۹۷۶ به مرگ طبیعی درگذشت.
آثار آگاتا کریستی در ایران نیز مانند سراسر جهان با استقبال زیادی مواجه شده است. ناشران و مترجمان زیادی در ایران آثار او را به فارسی برگردانده و منتشر کردهاند. کتاب راز قطار آبی یکی از این کتابهاست. انتشارات هرمس کتاب راز قطار آبی را با ترجمهی مجتبی عبدالله نژاد عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
راز قطار آبی یک رمان هیجانانگیز و جذاب است. جنایتی مخوف که مو بر تن خواننده راست میکند و احساسات او را برانگیخته میکند. آگاتا کریستی جزئیات داستان را با قلم توانمند خود به شکلی توصیف کرده است که خواننده میتواند خود را در فضای داستان احساس کند. اگر میخواهید یک داستان هیجانانگیز و درعینحال دلهرهآور بخوانید و از حل یک معمای جذاب لذت ببرید کتاب راز قطار آبی انتخاب خوبی خواهد بود. همچنین آثار کریستی میتواند گزینهی خوبی برای علاقهمند کردن نوجوانان به کتابخوانی باشد این داستان را میتوانید به بچهها هدیه کنید و آنها را با لذت کتابخوانی آشنا کنید.
کتاب راز قطار آبی در دستهی کتابهای داستان پلیسی قرار دارد.
کتاب راز قطار آبی مناسب برای گروه سنی نوجوانان و علاقهمندان به داستانهای معمایی و پلیسی است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 314 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 15 روز بخوانید.
کتاب راز قطار آبی جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستان پلیسی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستان پلیسی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب راز قطار آبی اثر آگاتا کریستی بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان پلیسی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
رسید به رود سن، از رودخانه گذشت و وارد یکی از محلههای نهچندان خوشنام پاریس شد. جلو ساختمان خرابه و بلندی ایستاد و راه افتاد به سمت آپارتمانی در طبقه چهارم. بهمحض اینکه در زد، زنی که ظاهراً منتظرش بود، در را باز کرد. زن سلام کرد. کمکش کرد تا پالتو پوستش را درآورد و بعد پیشاپیش او راه افتاد و دونفری وارد اتاقی شدند که دکور زشت و مسخرهای داشت. لامپ توی اتاق روبانهای صورتی کدری داشت که چهره زن را با آرایش جلف و تند قابلتحمل میکرد، ولی عوض نمیکرد. ترکیب مغولی چهرهاش را هم عوض نمیکرد. الگا دمیروف شغلش از قیافهاش معلوم بود. ملیتش هم همینطور.
-مشکلی نیست، کوچولو؟
- نه بوریس ایوانوویچ.
مرد زیر لب گفت:«فکر نمیکنم کسی تعقیبم کرده باشد.»
ولی از لحنش معلوم بود که نگران است. رفت سمت پنجره و پرده را کمی کنار زد و با دقت بیرون را نگاه کرد. حسابی جا خورد.
-دو نفر بیرون ایستادهاند. توی پیادهرو آنطرف. به نظرم...
حرفش را قطع کرد و شروع کرد به جویدن ناخنهایش. عادت داشت وقتی مضطرب میشد ناخنهایش را بجود.
دختر روس باحالتی آرام و مطمئن سرتکان داد و گفت:
-قبل از اینکه تو بیایی، آنجا بودند.
-چه فرقی میکند؟ فکر میکنم خانه را زیر نظر داشتهاند.
دختر با بیخیالی در تائید حرف او گفت:
-شاید
-ولی...
-ولی چی؟ به فرض هم که خبر داشته باشند، دنبال تو نمیآیند.
لبخندی کمرنگ و موذیانه بر لبانش نقش بست.
-بله حق با توست. دنبال من نمیآیند.
یکی دو دقیقه در فکر فرورفت؛ بعد گفت:
-مرتیکه امریکایی... بلد است چطور مراقب خودش باشد.
- من هم نظرم همین است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 314 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۲۸:۰۰ |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | مجتبی عبداللّه نژاد |
ناشر | نشر هرمس |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 86,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |